کارم را دایرهای بزرگ میبینم. آنقدر بزرگ که میتوانم همه چیز را در آن جای دهم. شعرکودک، شعر نوجوان، شعر بزرگسال، شعر امروز، شعر دیروز، داستان کودک، داستان نوجوان، داستان بزرگسال، داستان کوتاه، رمان، جستار، خاطره، زندگینامه، نوشتن خلاق، فلسفه برای کودک، متون کهن (از شاهنامه بگیر تا دیوان حافظ و آثار سعدی و نظامی و مولوی و خیام و عطار و ...)، اسطوره، بازیها و ...این گستردگی پر از زیبایی است و پر از پراکندگی. گاه حیران و سرگشتهام میانِ این دایره. پر از خواستنم و در سطح میروم و میآیم و عمقی در کار نیست.خوانی گستردهاند. در آن نشستهام و هی دست دراز میکنم به سوی هر چیز و لقمهای در دهان میگذارم. میچشم و مرا خوش میآید. چندی همان را میخواهم. و باز کاری پیش میآید و دست و چشم و همه جا به سوی چیزی دیگر میرود و روز از نو و روزی از نو.نمیدانم شاید هم بهتر است اینگونه باشد. شاید برای منی که سر و کارم با کودک است و نوجوان، این راه بهتر باشد. اینکه همواره در راه باشم و از هر کوچهای، حرفی، کلمهای، چیزی بدانم. این روزهای من...
ما را در سایت این روزهای من دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 7inrooza94f بازدید : 67 تاريخ : چهارشنبه 3 اسفند 1401 ساعت: 15:42